+کامنتدونی بسته شد...ممنونم از همتون...
اگه شرمندگی از نگرانی شما و کامنت هاتون و پیاماتون نبود مطمئن باشید این چند خطم نمیتونستم بنویسم...نگفته زیاد دارم...اتفاق هایی زیادی که ننوشتم...نخواستم بیش از این از روزای بد بگم...
سخته این حرفو زدن...پارسالم یادمه کم آوردم و رفتم...نخواستم کسی بیاد اینجا و ببینه نیستم...ولی خب خیلی ها منو یادشون نرفت...
نشد پاک کنم وبلاگمو...بچه های قدیمی یادشونه...من از وب زندگی من و یک سایه رسیدم به این عشق ممنوعه و بعدشم خانه پنهان ما...اما خب نه خونم خونه شد و نه من و علی "ما"شدیم...
خاطره هام و وبم میمونه...فقط نظرات رو میبندم...گاهی لازمه که رفت...کند از همه دلبستگی ها...حتی اگه این دلبستگی ها دوستای گلی مثل شما باشه...
میدونم که درکم میکنید...رفتنم فقط یه دلیل داره...نمیتونم...خوندن کوچکترین حرف ها منو بهم میریزه...وقتی میبینم نمیشه که تغییر کنه این زندگی غمبار ولی یکی از روی دلسوزی و دوستی بهم میگه سعی کن،آتیش میگیرم...گاهی یه حرف بسه برای ساعت ها اشک ریختنم...
من آرزمه شادی دوستام...اینو از ته دل میگم...اینقدی که خوشحالم برای بارداری فاطیما و حسنا...برای شادی بقیه دوستام...
ولی...
حتی اگه فکر کنید حسودمم ناراحت نمیشم...ولی نمیتونم وقتی شادیهاتون رو میخونم تو دلم نگم پس من چی؟؟؟؟
نمیتونم نرم و پست های قبل رو نخونم و زار نزنم....
وقتی برام دعا میکنید که انشالله یه آدم خوب بیاد سراغم نمیتونم براتون بگم چقد درد میکشم از این آرزو...
به جان علی قسم منظورم از این حرفا این نیست که دلگیرم ازتون...نه...خدا شاهده نه...مشکل شرایط منه...شماها همتون بهترین دوستای من هستید...اینقد برام مهم هستید که نخوام نگرانتون بکنم...
دنیاست دیگه...کاریش نمیشه کرد...مهم تر از همه خود کرده را تدبیر نیست...
واسه همتون دنیا دنیا آرامش از خدا میخوام...امیدوارم اشک و غم لحظه ای سراغتون نیاد...
واسه همه همراهیتون ممنون...واسه همه راهنمایی هاتون...ممنونم و شرمنده بابت همه روزایی که حرص خوردید و نگران شدید...
این بار واقعا رسیدم ته خط...اگه این بغض میذاشت بنویسم میفهمیدید که این بار با همه اتفاق های قبل فرق داره...تنها چیزی که منو به این دنیا وصل کرده که بتونم فقط و فقط نفس بکشم مادرمه...
دوتا خواهش دارم ازتون...اول اینکه مثل همیشه منو از دعای خیرتون محرم نکنید....
دوم اینکه کسایی که شمارمو دارن خواهشا بهم نه پیام بدن نه زنگ بزنن...من به خاطر خیلی از مسائل نمیتونم خطمو عوض کنم...ازتون خواهش میکنم که این محبت رو در حقم بکنید...اینجا و تو کامنت ها هم ازم نپرسید چیزی...نپرسید از روزایی که گذروندم و اتفاق هایی که افتاده...
اینو یه دوست عزیزی برام نوشته بود...نشد بزارم تو نمای وبلاگم...اینجا مینویسم...امیدوارم یه روزی برسم به انتهای این شعر...
رفتم درون پیله ی تنهائی خودم؛
شاید رها شوم...
حالا، فضای پیله ام
ســرد است و ساکـت و خاکستری و تنـــگ!!
اما... من خواب دیده ام، طاقت اگر بیاورم
یک روز، زخم عمیــــق دلم
خوب میشود...
من خواب دیده ام، طاقت اگر بیاورم
یک روز عاقبت، پروانه می شوم...
+نظرات تا آخر هفته بازه...بعدش واسه همیشه این وب هم میره بایگانی...
+همتون رو به خدا سپردم...حلالم کنید و برای آرامش دلم دعا...
پری من از تو بدترم. خدا بزرگه
عزیزم امیدوارم شاد و خوشبخت باشی
ممنونم..
انشا... ب آرامشی که میخای برسی پری
دلم واست تنگ میشه
فدات...
پری عزیزم دنیا دنیا شادی برات آرزو میکنم،ایشالا به همه ی آرزوهای قشنگت برسی.
مراقب خودت باش دوست نازنینم
فدات عزیزم..
دعا میکنم روزی به نزدیکی همین روزها زخم عمیق دلت خوب شه هر وقت به آرامش رسیدی مارو بی خبر نذار حق نگهدارت پروانه مهربون
عزیزی...
آرزو میکنم روزهای خوش زندگیت به زودی از راه برسه
ممنونم ازت مهربون...
سلام. ممنون از این که رمز به من دادین. اما امکان پذیر نیست که از ابتدا بخونم چون من شرایطتم... . بگذریم. خیلی دلم می خواست از ابتدای وبلاگتون بخونم. ولی دیگر به غیر از اردیبهشت چیزی نیست. چطوری می تونم از ابتدای وبلاگتون بخونم؟ منتظرتونم. مرسی.
شرمنده...دیگه تموم شد...
پروانه دلم برات خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی تنگ میشهههه...
یعنی هر روز من پشت نت باشم یه دور وبت رو باز میکنم با اینکه چیز جدیدیم نمینوشتیا ولی همین که بودی یه حس خوب بوددد...
امیدوارم یه روزی دوباره برگردی و از شادیات بنویسی
عزیزمی. مراقب سلامتیت باش...
فدااااات
منم همین طور دوستم...
پروانه جون عزیز از همین الان دلم برات تنگ شد... ولی خوب وقتی اینطوری آرامشت بیشتره ما هم همونو میخواییم... من برات اول از همه سلامتی میخوام از خدا.. بعدش سایه مامانت رو سرت همچنان بمونه سالیان سال... بعدش عاقبت بخیری.. دختر تا وقتی که نفس میکشیم باید امیدوار باشیم... آرامشت آرزومه پری عزیزم...... دیدی زندگیت رو غلتک افتاده و..... حتما دوباره بیا بنویس... به خدا میسپارمت عزیزم..... حتما واست دعا میکنم. منو هم حلال کن لطفا. روزای خوب میان اینو مطمئنم...... ان مع العسر یسری.... آیه قرانه که با صراحت گفته بعد از هر سختی آسانی است.... :-)
فدات عزیزم..
دلتنگتم
منم...
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه باید بارید بر سر صخره و سنگ
گاه باید رویید در شبی بی پایان
گاه باید خندید بر غمی بی پایان
سلام گلم
من همیشه بیادت بودم و هستم
لطفا منو از خودت بی خبر نذار
عزیزم از ته قلبم برات گشایش و آرامش آرزو می کنم
کاش بی خبر نری
خدا به همرات گلم
عزیزی...
سلام عزیزم...خوبی پروانه جان....نمیدونم چی بگم فقط غم کسی که برام عزیزه سخته....برات ارامش و اسایش همراه سلامتی ارزو دارم...امیدوارم روزی بیا(زود باشه اونروز)که از صدای خنده ات فرشته های خوب خدا شاد بشن....کاش کار رو سخت نمیکردی به این همه بی خبری...کاش میشد کاری کرد...کاش میشد اس ام اس ی خبر گرفت عزیزم....حالا زود زود نه اما بی خبری هم بده...
عزیزدلمی..
سلام عزیزم ان شالله به حق این ماه عزیز از غم هات کمو به شادیات اضافه بشه دوست خوبم
پروانه نرو لطفا ...
ممنونم....
از خدا میخوام به آرامشی که منتظرشی برسی پروانه
و پروانه بشی!
در پناه خدا
فدات عزیزم...
پروانه عزیز هر جا هستی خوش باشی و شاد
دعامون پست سرت خواهد بود
هرگز فراموشت نمیکنیم مطمئن باش
عزیزی...
پروانه ی عزیزم از دیروز که این پست آخرت رو دیدم هی میام یه چیزی بنویسم نمیدونم چی بنویسم....تنها چیزی که به ذهنم میخوره اینه عزیزم مواظب خودت باش.... امیدوارم بازم بیایی .... و برامون بنویسی... دلمون برات تنگ میشه... هر چی باشه یه ساعاتی رو باهات زندگی کردیم... راستی اگه زمانی کوتاهی داشتیم و یا ناخواسته با حرفامون دلگیرت کردیم عذر میخواییم.... به امید دیدار
نگو عزیزم..شماها همیشه برام عزیز بودید...
فقط دعای خیر...
ممنونم ازت...
پروانه جان عزیزم، امیدوارم روزی دوباره بخونمت.....
کاملا درکت میکنم ،ما اگه چیزی گفتیم فقط بخاطر خودت بود درصورتیکه میدونم چه حسی داری همینطور که همه به من گفتن بیخیال امیر بشم ولی نتونستم......ولی تو سنی نداری عزیزم از خدا میخوام هرچه زوردتر همه چی درست بشه.....توی نوشتت به جان علی قسم خوردی.... میدونم خیلی سخته خیلی...... ولی من امروز با تجربه هایی که بدست آوردم به این نتیجه رسیدم هیچ مردی ارزش جنگیدن نداره...فقط به فکر سلامتی خودت باش مواظب خودت باش عزیزم.... دوست دارم....به امید روزی که دوباره بنویسی و از حالت باخبر بشم مرتب بهت سرمیزنم
عزیزی...
برات انققققققددددری از خدا ارامش میخوام که فقط و فقط بخندی
غرق بشی تو خوشبختی و این روزارو اصن یادت نیاد پروانه :)
مطمئن باش اون روزا میرسن مطمئن باش
فدات...
پروانه عزیز
از خدا برات بهترین ها رو میخوام...روزهای خوب در راهند...مطمئنم که میتونی زوده زود پروانه بشی...آزاد و آروم و رها...
خوش باشی
عزیزمی...
اولا خیلی ناراحتم از ننوشتنت.
دوما دلم میگیره از نبودنت.
سوما منم عین فاطیما ناراحتم که نکنه با حرفام که خداشاهده از روی دلسوزی بوده رنجونده باشمت.
حلالم کن.
عزیزم...من من میدونم که همه حرفا از روی دلسوزی بوده و بس...
دلم برات تنگ میشه ولی آراوشت برام مهم تره
ممنونم ازت مهدیس...
می دونی که خط به خط حرفاتو درک نه، حس کردم...
تصمیم درستی گرفتی...
من میدونم که این کندن از اینجا و این تنهایی کمکت می کنه...
سخته هااااااااااا...
اونم خیلی سخت ولی اگه حالت رو خوبِ خوب نکنه، حداقل بهتر می کنه...
من به اون متنی که گذاشتی ایمان دارم...
تو عاقبت یه روز پروانه میشی... :)
به امید اون روز...
به امید روزی که بیای و از رها شدنت بنویسی...
منتظر اون روز می مونم...
همیشه ی همیشه به یاد و دعاگوتم... :*
مواظب خودت باش...
به خدا می سپارمت...
فدات دوست مهربونم...
پروانه مهربونم .همیشه بیادتم...دعامیکنم باخبرهای خوب برگردی...
ممنونم...
انشالا به خیر و خوشی عزیز
ممنونم...
سلام
چقدر فضا رو سخت و تنگ و دلگیر کردی
حالمو حسابی بهم ریختی
من و بقیه دوستان اگه چیزی گفتیم همه و همه از روی دلسوزی بوده و امیدورام که همه ما رو هم حلال کنی
می دونم خیلی وقتا دلتو شکستم ناراحتت کردم تلخ نوشتم ولی فقط و فقط خدا می دونه که همش از روی دلسوزی بوده و سعی داشتم که از این حالت درت بیارم
امیدوارم به حق این ماه عزیز بهترین ها برات رقم بخوره و یه روزی بیایی و شادمان از تغییر تو زندگیت برایمون بنویسی
بنویسی که زندگی قبل رو فراموش کردی داری اینده رو می سازی زندگی خوبی داری ازش راضیی و ....
یه حلالیت ویژه دیگه هم ازت می خوام
امیدوارم هر کجا هستی خدا نگهدار و پشتیبانت باشه و تو هم بهش توکل کنی و همیشه اونو در کنار خودت احساس کنی نه روبروی خودت
دیگه باید حرفها رو کم کردی هر چند خیلی سخته منتظر برگشتنت هستم
نمی توان برگشت و آغاز خوبی داشت
ولی ......
ولی می شود تغییر مسیر داد و پایان خوبی داشت
ممنونم ازت عزیزم...
همیشه یادم میمونه دوستای گلی مثل شما داشته و دارم...
سلام
برات دنیا دنیا آرامش آرزو میکنم
امیدوارم زودی بیای با خبرای خوب
خبرای خیلی خوب
فراموشت نمیکنیم
و منتظرت هستیم..............................
فدای تو..
پروانه جان یعنی چی که می روی . یعنی دیگه نمی خواهی بنویسی و وبلاگی داشته باشی . میدوارم ب آرامش برسی . مراقب خودت باش
فدات...
سلام عزیزم. چقدر این شعر آخرتو دوست داشتم.. دقیقا امروزی که تو داری میگذرونی همون رسوب کردنه است که بهت میگفتم.. برای یه شروع تازه باید این وابستگیا کم بشه... باید تو خودت بری .. چون منبعد تمام این حالاتت بیشتر درونیه... باید تو خودت فرو بری و غرق بشی تا بتونی از خودت سر بیرون بیاری و پرواز کنی پری.. امیدوارم هرجا که هستی و هر کاری میکنی دست مهربون خدا پشتت باشه عزیزم
فدات مهربونم...
سلاااام پروانه جان
اگر منم ناخواسته با حرفام رنجوندمت ببخش...
انشالله خدا هر جا هستی حافظت باشه و هر چه زودتر دلت یه خورده آروم شه...
تنت سلامت باشه عزیز.
عزیزدلمی...
دلم برات تنگ میشه جونم
منم همینطور...
پروانه اگر گاهی از روی دلسوزی یا عصبانیت چیزی بهت گفتم و رنجوندمت، امیدوارم به حق همین ماه عزیز حلالم کنی وازم دلگیر نباشی
از خدا میخوام به آرامشی که دوسش داری برسی
فقط بدون روزهایی که داری سپری میکنی رو خیلی ها گذروندن و با خوندن شادی و خبرای خوب دیگران اشک ریختن و حسرت خوردن و از خدا پرسیدن پس من چی!!!
اما به وقتش همه این چیزهای خوب برای اونها هم رقم خورد
تو سنی نداری قربونت برم پس ناامید نباش و منتظر روزهای خوش زندگیت باش
مراقب خودت باش
کاش بنویسی و مارو از احوال خودت بی خبر نذاری
خودتم میدونی برام عزیزی...
من همیشه مدیون محبت هاتم...
پروانه عزیزم برات فقط ارامش را آرزومندم
عزیزی...
سلام پروانه عزیز.... چرا عذر خواهی؟ ما شرمنده هستیم که نتونستیم کمکت کنیم نتونستیم گوشه ای از غصه هاتو بگیریم و بگیم تو تنها نیستی و ما همیشه به فکرتیم و برا آرامش و دل خوش بودنت دعا میکنیم. ماه رجبه خدا گفته هیچی بنده ای رو نا امید بر نمیگردونم از خودش میخوام برا سلآمتت و ارامش و دل شاد بودنت .... از خودش میخوام که لبخند همیشه مهمان لبانت باشه از خودش میخوام لب و دلت با هم خندون باشه... انشاالله بیای به زودی از خوشی دلت بنویسی.... اگه گفتم از این عشق حذر کن چون دوست داشتیم چون وجودت مهم بود بر ما ببخشای
نرجس من اگه تا همینجا هم کشیدم واسه همراهی های شماها بوده...
ممنون عزیزم
پروانه عزیز دلم...تو چرا عذر بخوای..من باید بخام که چندین بار اون نظر رو نذاشتم بلکه مطمئن شم دیدیش
گفتی چیزی نگیم..چیزی نمیگم..فقط دعا میکنم برای تو برای ارامشت.همین.نه میگم کسی باید بهترنه میگم نفرین .هیچی.هیچی ِ هیچی.فقط سکوت و دعا برای حالت
سر میزنم بهت..شاید یه روزی بیای که اگه روزی اومدی بفهمم هستی و از حال و روزت خبر داشته باشم
به خدا میسپرمت که بهترین نگه دارنده است
مرسی عزیزم...